azadlig radiosu




GunAzTv nin haberlerin burdan elde edinin.

Tel:0017732447102,0017733880100,0017735090820,0017735090870,0017735090840,0017734784133

12 Temmuz 2008 Cumartesi

İranla nüvə müzakirələri iyulun 19-da olacaq

İranla nüvə müzakirələri iyulun 19-da olacaq
Thu, Jul 10th 2008
İranla nüvə müzakirələri iyulun 19-da olacaq

İranın nüvə məsələləri üzrə baş müzakirəçisi Səid Cəlili, gələn həftə Avropa Birliyi Xarici Siyasət Şefi Xavyer Solana ilə bir araya gələcək
QayNar : İranın rəsmi agentliyi "IRNA", Səid Cəlilinin dəvəti ilə Solananın iyulun 19-da onunla görüşəcəyi xəbərini yaydı. Görüşdə İrana uran zənginləşdirmə fəaliyyətlərini dayadırması qarşılığında təklif edilən təşviqat paketi ilə İranın buna qarşı göstərdiyi müqavimət müzakirə olunacaq. //Rəşad Səfərov, QayNar
-----------------------------------------------------------------------------
Erməni publisisti narahatdır
ATƏT-in azərbaycanlı qaçqınlarla bağlı mövqeyi onu əndişələndirib
"Bir-birindən müharibə və minlərlə insan tələfatı ilə ayrılmış iki düşmən xalqı bir dam altına gətirmək mümkün deyil". Bunu deyən erməni publisisti Varqdes Ovyanın sözlərinə görə, qaçqınların öz yerlərinə qayıtması ATƏT-in Minsk Qrupunun münaqişənin həllinə dair sənədlərində mühüm yerlərdən birini tutur. Lakin erməni publisisti qaçqınların öz yerlərinə qayıtması dedikdə yalnız azərbaycanlı qaçqın və məcburi köçkünlərin nəzərdə tutulmasından erməni tərəfinin narahatlığını dilə gətirib. Onun sözlərinə görə, 1 milyon insanın qayıtmasından söhbət getsə də həmin sənədlərdə Azərbaycandan gedən ermənilər barədə danışılmır. //Olaylar

10 Temmuz 2008 Perşembe

آزمایش موشک جدید با برد ‘دوهزار کیلومتر’ در ایران


آزاد تبریز- ایران موشک دوربرد جدیدی را به نام شهاب ۳ آزمایش کرد. برد این موشک، دوهزار کیلومتر اعلام شده که می تواند اسرائیل را هدف قرار دهد.

ساعاتی پس از آزمایش موشک جدید، ایالات متحده آمریکا از ایران خواست از انجام آزمایش های بیشتر خودداری کند.

دولت جورج بوش، در بیانیه ای که از محل اجلاس سران گروه هشت در ژاپن صادر شده، گفته است انجام اینگونه آزمایش های موشکی، نقض مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

9 Temmuz 2008 Çarşamba

فرار بزرگ - مصاحبه خواندنی با احمد باطبی در مورد فرارش از ایران



مصاحبه نوشابه امیری با احمدی باطبی :
آخرین باری که با هم صحبت کردیم هیچ خبری از خروج تو از ایران نبود ؟ چی شد یکدفعه ؟‏
درست است. ما با هم کار می کردیم. من در یک بخش روزآنلاین کار می کردم. چند روز قبل از عید ‏هم با هم صحبت کردیم.اما یک روز از دادگاه با من تماس گرفتند که دیگر مرخصی ات تمدید نمی ‏شود. باید برگردی زندان. من تعجب کردم؛ چون به من گفته بودند اگر کار سیاسی نکنی می توانی ‏بیرون باشی. من هم واقعا کار علنی سیاسی نمی کردم. یعنی کارغیر علنی می کردم . خیلی تعجب ‏کردم. برای همین تصمیم گرفتم به بازجویم در وزارت اطلاعات زنگ بزنم. در واقع او مسئول من بود ‏و مرتب در مورد کارهایم با من حرف می زد، اما وقتی چند بار به او زنگ زدم و خبری نشد، فکر ‏کردم وزارت اطلاعاتی ها هم می خواهند من به زندان برگردم، برای همین خودشان را کنار کشیده اند. ‏به دنبال این نتیجه گیری، به همه آدم هایی که می توانستم به آنها اعتماد کنم و با آنها حرف بزنم، تلفن ‏کردم. ولی چون تعطیلی عید بود، هیچکس را پیدا نکردم. هر کسی را می گرفتم جواب نمی داد. هر که ‏را می خواستم ببینم در حال سفر بود؛ مانده بودم چکار کنم. قدرت تصمیم گیری هم نداشتم؛ضمن اینکه ‏تحلیل ام این بود که با توجه به ۹ سالی که گذرانده بودم که بالاخره کم نیست و آسان هم نیست، اگر ‏برگردم برایم یک اتفاق جانی می افتد. تازه برای خودم مهم نبود، ولی این مسئله حتما به خانواده ام ‏خیلی فشار می آورد.مخصوصا مادرم. این یک تحلیل؛ تحلیل دیگرم هم این بود که زندان تا یک حدی ‏ظرفیت دارد؛ اگر بیشتر می شد و هی تکرار می شد ، در واقع لوث می شد. بالاخره در فضای عید و ‏این افکار، با دوستانم در حزب دموکرات کردستان ایران تماس گرفتم….‏با آنها از کجا آشنا بودی؟
در ارتباط بودم دیگر؛ یا از زندان یا با بعضی هایشان هم در بیرون.‏


بعد چی شد؟
به آنها موضوع را گفتم. گفتند آماده باش،ترتیب کار را می دهیم.یعنی نگفتند کی یا چگونه؛ فقط گفتند ‏هماهنگ می کنیم. تا اینکه دقیقا روز اول عید که داشتم از تهران برای دیدن خانواده به کرج می رفتم، ‏زنگ زدند. گفتند می خواهیم تو را در فلان جا ببینیم. من فکر کردم می خواهند در مورد برنامه سفر با ‏من صحبت کنند.با همان کوله دوربینم و مدارکی که همیشه همراهم بود، به محل قرار رفتم. گفتند: ‏عملیات از همین حالا شروع شده. سوار شو!‏


یعنی از همان خیابان؟!‏
بله.‏


کجا بود؟
نزدیک میدان آرژانتین.به آنها گفتم من هیچی همراه ندارم.گفتند: مهم نیست. عملیات شروع شده.سوار ‏ماشین شدیم و اینطوری راه افتادیم.‏


به کدام سمت؟
نمی دانم . شهر به شهر مرا بردند. یک مسیر غیرمتعارف. زیگزاگی.تا رسیدیم به مرز.اسم آن شهر ‏مرزی را نمی توانم بگویم.‏

خب بله؛ ولی بگو وقتی به تو گفتند که رفتن جدی شده، حالت چطور بود؟
غم دنیا آمد به دلم. خیلی ناگهانی بود. هیچ آمادگی نداشتم. خانواده؛ دوستانم؛ مملکتی که این همه ‏دوستش دارم. همه و همه. تازه مشکل وثیقه هم بود.ندیدن خانواده؛ مشکل مالی.ولی نمی توانستم ‏عملیات سنگینی را که شروع شده بود قطع کنم. رفتم. تا رسیدیم به شهری مرزی. آنجاها مین گذاری ‏شده بود. مجبور شدیم چند بار مرز را عوض کنیم.رفتیم مرزهای دیگر. جاهای دیگر.بالاخره به شهری ‏رسیدیم که فرماندار نظامی داشت. می گفتند او شب ها خودش مردم را با تیر می زند.برای همین چند ‏شب نتوانستیم از مرز عبور کنیم. بالاخره انقدر از این مرز به آن مرز رفتیم تا خارج شدیم.‏

شب ها کجا می خوابیدید؟
در خانه روستاییان و اگر در شهر بودیم در خانه اعضای حزب دموکرات.‏

آنها تو را می شناختند؟‏
نه؛ با اسم مستعار مرا صدا می کردند. یعنی قبلش در ایمیل ها به من گفته بودند که اسم مستعار چه ‏خواهد بود.‏

یعنی آنها نمی دانستند دارنداحمد باطبی را خارج می کنند؟
نه.فقط عملیاتی را که به آنها دستور داده بودند اجرا می کردند.‏

اسم مستعارت چی بود؟
بهرام. بهرام شجاعی . خلاصه از مرز رد شدیم. رسیدیم به یک جایی که جمهوری اسلامی آنجا را توپ ‏باران می کرد. نزدیک بودبمیریم. ولی بالاخره رد شدیم و عاقبت خودمان را به پیشمرگ های عراقی ‏تسلیم کردیم. آنها ما را به اداره آسایش، یعنی اداره اطلاعات یکی از شهرهای مرزی تحویل ‏دادند.بعد…‏

صبر کن. صبر کن. پایت را گذاشتی آن طرف مرز. ممکن است یک قدم باشد فاصله این طرف مرز با ‏آن طرف مرز؛ ولی این یک قدم چه فرقی داشت؟
خیلی فرق داشت. ‏

چه فرقی؟
یک هراس عجیبی به من حاکم شد. هنوز هم که اینجا هستم این هراس را دارم.فکر کن درخانه خودت ‏باشی، بعد یک مرتبه تورا بگذارند در یک خانه شیشه ای. جایی که همه تورا می بینند. ولی تو نه. ‏هیچکس نیست کمکت کند. هیچکس را نمی شناسی. کسی نیست که به او اعتماد کنی. معلوم نیست کی ‏هستی، چی هستی …می دانید من هیچ تصمیم قبلی برای خروج نداشتم. برنامه ریزی نداشتم.حتی پول ‏نداشتم. فقط یک حساب بانکی داشتم که حقوقم از« روز» به آنجا ریخته می شد. تنها کاری که وقت شد ‏بکنم این بود که در یکی از شهرهای مسیر از یک عابر بانک، بقیه پولم را گرفتم. باقیمانده حقوقم.‏

پس حلال حلال بود
‏[می خندد] بله؛ حلال حلال.فقط ۴۰۰ هزارتومان بود. با همان زدم به بیابان.حالا در یک کشور غریب ‏بودم. به هیچکس نگفته بودم کجا می روم. نه به خانواده، نه به هیچکس دیگر.با کسی هم مشورت ‏نکرده بودم.فقط به بچه های حزب دموکرات گفته بودم و آنها هم مرا خارج کرده بودند.خب؛ این وضع ‏هراس می آورد. یک موقعیت ناجور. در یک کشور جنگی. کشوری که در آن سلاح آزاد است. ‏آدمکشی دیدم. جنگ دیدم.درگیری. البته این را هم بگویم که دیگر برایم مهم نبود. یک کاری را شروع ‏کرده بودم.و من همیشه اینطوری هستم.باید ادامه می دادم.‏

خب بعد؟
در اداره آسایش گفتیم که ما با حزب دموکرات در ارتباطیم. آنها هم ما را به یک اداره امنیتی دیگر ‏فرستادند. بالاخره ماشین های حزب دموکرات رسید و مرا به«کویه» بردند. کویه در واقع مرکز اصلی ‏حزب دموکرات است. آنها در همه شهرها یک مرکزی دارند.چند هزار کرد ایرانی آنجا هستند.بعد به ‏من یک خانه دادند که در آن مخفی شدم. از آنجا بیرون نمی آمدم. بالاخره به خواست خودم و وکیلم در ‏آمریکا از آنها خواستم مرا به دفتر سازمان ملل در اربیل معرفی کنند. اتفاقا مسئول آنجا مرا می ‏شناخت. گفت خیلی ها می آیند اینجا می گویند ما با احمد باطبی بودیم….‏

تنهایی یک حزب شدی. حزب احمد باطبی.‏
‏[خنده]حزب که نه؛ من یک آدمم. از احزاب یک نفره خوشم نمیآید. در آنجا کار مرا خیلی سریع ‏پیگیری کردند.گفتند کجا می خواهی بروی؟من جای مشخصی در نظر نداشتم. البته در مدتی که آنجا ‏بودم از طریق ایمیل با بعضی از دوستان تماس گرفتم.به آنها گفتم که مجبور شدم از کشور خارج شوم. ‏دوستان سه جا را برای من مد نظر داشتند: فرانسه ، کانادا و آمریکا. تحلیل آن دوستان این بود که این ‏جاها برای فعالیت بهتر است.من هم همین سه جا را به مسئول سازمان ملل در اربیل گفتم. از این طرف ‏هم وکیلم، خانم لیلی مظاهری، پیگیری کرد تا اینکه بعد از دو سه ماه…‏

دو سه ماه رادر یک جا بودی؟اربیل؟
نه. پیش بچه های حزب دموکرات بودم و آنها مرتب جای مرا تغییر می دادند. یعنی به دلایل امنیتی این ‏کار را می کردند. حتی یک تیم چند نفره برای مراقبت از من گذاشته بودند که شب و روز نگهبانی می ‏دادند.‏

در این مدت با خانواده ات هم تماس گرفتی؟
یکی دوبار در حد «مسنجر». تا اینکه چند تا اتفاق بد افتاد…‏

بد؟
بله. اول اینکه در عراق جانم تهدید شد.برای همین حزب دموکرات مجبور شد چند بار جای من را ‏عوض کند.‏

این همان وقتی نیست که فعالین حقوق بشر اعلامیه دادند که جان تو در خطر است؟
بله. البته من عضو فعالین حقوق بشر بودم ولی تا آن موقع علنی نکرده بودیم؛ ولی وقتی تهدید نظامی ‏شدم…‏

تهدید نظامی؟‏
بله؛یک گروه تروریستی فرستاده بودند که چند نفر را ترور کنند. خبرش را حتی چند تا از روزنامه ‏های محلی هم نوشتند .‏

خب بعد؟
اتفاق بعدی که افتاداین بود که ما سعی کرده بودیم ذهن ها را به این سمت ببریم که من در ترکیه هستم؛ ‏اما وزارت اطلاعات تلفن شخصی من را که فقط یو ان داشت ، پیدا کرد و در عراق به من زنگ ‏زدند. گفتند باید برگردی ایران. برو خودت را به کنسول ایران معرفی کن. بعد ما خودمان به تو ‏پاسپورت می دهیم.بهت کمک مالی می کنیم که هر جا خواستی بروی. از این چیزها.من صدایشان را ‏ضبط کرده ام.‏

وقتی صدای آنها را شنیدی چه حالی پیدا کردی؟
تعجب کردم.چون آن شماره را کسی نداشت. البته می دانستم که آنها به لحاظ تجهیزات جاسوسی خیلی ‏دست شان باز است و می دانستم که آنقدر مجهز هستند که می توانند جای من را پیدا بکنند.ولی به هر ‏حال وقتی تلفن زدندحزب دموکراتی ها یک نامه به سازمان ملل نوشتند و گفتند ما اطلاعاتی داریم که ‏نشان می دهد جان احمد باطبی در خطر است و باید اورا هر چه زودتر از عراق خارج کرد.به دنبال ‏این نامه مسئولین سازمان ملل در عراق تصمیم گرفتند مرا هر چه زودتر از عراق خارج کنند وبه ‏سوئد بفرستند.اما قبل از اینکه این اتفاق بیفتد خانم لیلی مظاهری، وکیل من در آمریکا پذیرش آمریکا را ‏گرفت و من به اتریش رفتم و از آنجا به آمریکا.‏

به وین که رسیدی، چطوری بود؟ خیلی فرق داشت نه؟
بله؛ یک فرق عظیم .ضمن اینکه من در مدتی هم که در عراق بودم اگر چه آزاد شده بود اما در واقع ‏محدود بودم.از اتاقم هم بیرون نمی آمدم. ‏

خب اولین کاری که در فرودگاه وین کردی چه بود؟
لپ تابم را بازکردم.اینترنت پر سرعت حیرت زده ام کرد. برای همین اولین کاری که کردم آپ دیت ‏کردن نرم افزارهایم بود. رفتم روی یوتیوپ. فیلم تماشا کردم. حال کردم. هی فایل هارا دانلود می ‏کردم؛ هی دیلیت می کردم. لذت بردم…‏

آدم های دور و برت را هم نگاه می کردی؟
بله چون همزمان بود با مسابقات جام اروپا. همه جور آدمی در آنجا دیده می شد. همه فوتبال نگاه می ‏کردند و من آدم هارا. به خودم می گفتم: ببین دغدغه ما چیست؛ دغدغه اینها چیست!ما دل مشغولی مان ‏این است که زنده بمانیم؛ اینها از جاهای مختلف می آیند که فوتبال ببینند.هر چقدر بیشتر به آنها نگاه می ‏کردم، بیشتر احساس غربت می کردم. احساس هراس. همان احساسی که موقع رد شدن از مرز داشتم. ‏مثل بچه ای که به دنیا می آید و وارد دنیایی می شود ناشناخته. فکر می کردم در این دنیا چطوری ‏زندگی خواهم کرد.چطوری می توانم فکرکنم.چگونه خودم را بین اینها نگاهدارم و… این افکار انقدر ‏به من دلهره می داد که با وجود ساعت ها بی خوابی نمی توانستم بخوابم. بعد چشم هایم را روی هم ‏گذاشتم. آن وقت خانمی از کارمندان فرودگاه به آهستگی پتویی را روی من انداخت. گرم که شدم، ‏خوابم برد. وقتی بیدار شدم دیگر حالت عادی داشتم. آماده شده بودم برای ادامه راه.‏
بعد؟
وقتی می خواستم سوار هواپیما بشوم چند چهره مشکوک به نیرو های اطلاعاتی ایرانی را دیدم که به ‏من برو برنگاه می کردند. ریش دار با نگاهای طلب کارانه . نمی دانم مرا شناخته بودند یا نه ولی نگاه ‏شان جوری بود که دچار تردید شدم که به سمت هواپیما بروم یانه. پلیسی که آنجا بود متوجه این حالت ‏من شد و علتش را پرسید. گفتم: اینها مرا نگاه می کنند. آن مامور به سمت آنان رفت و از آنها پاسپورت ‏شان را خواست. درهمین فاصله من هم پریدم و سوار هواپیما شدم.‏

هواپیمایی که می رفت آمریکا.‏
بله ؛ آمریکا. راستی من از همه لحظات خروجم از ایران با موبایلم فیلم گرفته ام.از لحظه راه افتادن از ‏تهران؛ خروج از مرز. سوار قاطر بودن. دفتر سازمان ملل. همه اینها را با موبایلم گرفتم.فایل های ‏صوتی و تصویری. صحبت های کسی که از وزارت اطلاعات در عراق به من زنگ زد. همه و همه. ‏و به زودی فعالان حقوق بشر گزارش ویدئو ، فایل صوتی و کپی مدارک مربوط به یو ان و حضور ‏من را در این کشور به صورت مستند منتشر می کنند.‏

چرا؟
جون بر اساس تجربه دیگران می دانستم به محض اینکه خارج شوم حرف ها شروع می شود. و من ‏می خواستم همه بدانند که چطوری از کشور خارج شدم و به اینجا رسیدم.‏

و حالا حرف ها شروع شده. کیهان هم هر روز می نویسد.‏
بله. البته کیهان اگر ننویسد باید تعجب کرد. کیهان روزنامه ای معلوم الحال است. این روزنامه زمانی ‏که من زیر حکم اعدام بودم از پدرم مصاحبه ای را چاپ کرد که در آن او من را آدمی معتقد به نظام و ‏ولایت معرفی و از زبان او برای من از مقام «عظمای ولایت» تقاضای بخشش کرده بود. در صورتی ‏که پدرم روحش هم از این موضوع بی خبر بود . پیرمرد از ترس اعدام من حتی حاضر به تکذیب آن ‏هم نشد . کیهان این است. وقتی هم به آدم فحش می دهد یعنی با آدم مشکل دارد. و این یعنی ما کارمان ‏را خوب انجام دادیم . اگر کیهان در قبال کسی سکوت کرد باید به او شک کرد که دارد مسیری اشتباه ‏میرود . اما بقیه هم هستند. کسانی که به خود حق قضاوت در مورد دیگران و همچنین سرکشیدن به ‏حریم خصوصی آدم ها را می دهند. کسانی که خودشان یک روز هم حاضر نیستند در شرایط آدم هایی ‏مثل ما باشند اما مرتب می گویند چرا این کار را کردی؟ وثیقه میثمی چی شد؟ و از این حرف ها. در ‏حالیکه مناسبات من با آقای میثمی به خودمان مربوط است و من تدبیری هم اندیشیده ام که اگر مسئله ‏ای متوجه ایشان شد، آن را حل کنم. و همه اینها در شرایطی است که نه وثیقه ای مصادره شده و نه ‏کسی حتی تهدید به توقیف آن کرده است . همه این دوستان نگران، دارند برای قبر بدون مرده گریه ‏میکنند . ولی واقعا تا این اندازه پاگذاشتن به حریم شخصی دیگران و قضاوت کردن یعنی چه؟ من و ‏امثال من کاری را که میتوانستیم انجام دادیم . ما هم مثل همه آدمها زندگی و معذوریت های یک آدم ‏عادی را داریم . و از همه مهمتر تحلیل و تفکری که بر مبنای تجربه های سخت سالهای گذشته مان ‏بدست آورده ایم . دوستانی که مارا متهم به چیز های جور واجور می کنند از این تجربه و شناخت بی ‏بهره اند . من و امثال من دست کسی چک و سفته ندادیم که تا ابد بخواهیم زندان بمانیم . به کسی هم ‏بدهکار نیستیم تا هرکاری که می خواهیم بکنیم اول از آنها اجازه اخذ کنیم . این راهی است که کاملا به ‏خود آدم مربوط می شود . دوستانی که خیلی نگران هستند بفرمایند بروند در همان شرایط ما و نسخه ‏ای که برای امثال من می پیچند را برای خودشان بپیچند ببینیم آیا بهتر از ما عمل خواهند کرد ؟ جاده ‏باز است و راه هم دراز . من برای خودم برنامه ریزی دارم که با مشورت خیلی از دوستان مبارز آن ‏را تدوین کردم و به آن هم عمل خواهم کرد . با مشورت و راهنمایی های دیگر دوستان هم حتما موفق ‏خواهیم بود . یادتان باشد این تاریخ است که در مورد ما و عملکرد ما قضاوت می کند. به گفته دکتر ‏‏ شریعتی، من از دفاع کردن از خودم نفرت دارم که این کار، کار آدم های سست است . مرد پاک را ‏زندگی و زمان تنها نمیگذارند . زندگی اش از او دفاع و زمان تبرئه اش می کندهرچند سنگ ها را ‏بسته و سگ ها را رهاکرده باشند.
.

مصاحبه با احمد باطبی در آمریکا - فرار احمد باطبی - ماجرای خروج احمد باطبی از ایران - عکس احمد باطبی مقابل کنگره آمریکا -

به بهانه ثبت جهانی قره کلیسا؛ قارا کليسا، داشنا‌‌ک‌ها و ماليخولياي ارمنستان بزرگ!


قارا کليسا، داشنا‌‌ک‌ها و ماليخولياي ارمنستان بزرگ!







«ديروز ما جز يك اجتماع كليسايي نبوديم، ولي فردا يك ملت خواهيم بود!»

آرزروني ارمني1



اشاره: این نوشته پیش‌تر در شماره دوم نشریه توقیف‌شده‌ رسول (نشریه داخلی طلاب ترک‌زبان حوزه علمیه قم، 1383ش) به چاپ رسیده است و اینک به مناسبت ثبت قره کلیسا به عنوان نهمین میراث تاریخی ـ فرهنگی ایران در یونسکو در اینجا درج می‌گردد.



پنجاه سال است كه تابستان هر سال ارامنه جهان در قاراكليسا گرد هم مي‌آيند.2 امسال [1383ش] نيز ارامنه جهان، پنجاهمين سالگرد زيارت سالانه‌ي قاراكليسا را برگزار كردند. قاراكليسا اول تا سوم مرداد ماه سال جاري [1383ش] شاهد حضور 5000 ارمني از ايران، ارمنستان، فرانسه، لبنان، سوريه و قبرس بود كه براي شركت در اين مراسم به‌ظاهر مذهبي گرد هم آمده بودند.3

قاراكليسا - كه كليساي طاطاووس يا تادئوس هم خوانده مي‌شود - در جنوب شهر ماكو، در 15 كيلومتري شمال شرقي قره‌بولاغ و نزديك مرز ارمنستان، در استان آذربايجان غربي قراردارد. اين كليسا تاكنون چندين بار بر اثر بلاياي طبيعي و حوادث تاريخي ويران و در زمان شاه عباس بازسازي شده است. ادعا مي‌شود يكي از حواريون حضرت عيسي در اين كليسا مدفون است. برخي از مورخان معتقدند که اين کليسا متعلق به ترکان آلباني بوده است که پس از گرويدن آنها به اسلام و متروک ماندن قاراکليسا، ارامنه آنرا به عنوان ارثيه تصاحب کردند. زيارت از قاراكليسا فرصت خوبي است تا ارامنه از آنجا به تماشاي قله‌ي زيباي كوه «ماسيس» ارمنستان بنشينند و با ديدن آن كوه از فاصله نزديك احساس خاصي! پيدا كنند.4

ارمنيان قومي هستند که از ديدگاه نژادي آميزه‌اي از هورّي ـ اورارتويي‌ها، لووي‌ها، فريژي‌هاي تراكي هستند و امروز شمار ارامنه جهان پيرامون 5 تا 6 ميليون نفر و جمعيت خود ارمنستان سه و نيم ميليون است يعني چيزي كمتر از نيمي از ارمنيان بيرون از ارمنستان به‌سر مي‌برند. دومين كشوري كه بيشترين جمعيت ارمني را در جهان داراست ايران با 000/370 ارمني، پس از آن لبنان 000/325، سوريه 000/299، آمريكا 000/175 و مصر 000/100 قرار دارند. شمار ديگري نيز در بسياري از كشورها و مناطق جهان از جمله در قاراباغ كوهستاني جمهوري آذربايجان زندگي مي‌كنند. ارمنيان براي زبانشان نام‌هاي هاپرن و آشخاري را به‌كار مي‌برند.5

اگر چه در سده‌هاي اخير نيمي از ارامنه به كمك روس‌ها در اين منطقه اسكان يافته‌اند ولي پراكنش جمعيتي موجود، برخي احزاب ملي‌گراي ارمنستان را به‌فكر گردآوري آنها در اين منطقه‌انداخته است. به نظر مي‌رسد حزب داشناكسيون - با طرح و برجسته كردن قاراكليسا و اشاعه‌ي شايعه‌ي قتل‌عام يك و نيم ميليوني! ارامنه به دست تركان - مي‌خواهد نقش صهيونيزم را در اين منطقه بازي كند و تراژدي اسرائيل دوم را به طور كامل در گلوگاه فوق‌العاده حساس و استراتژيكي قفقاز ـ آذربايجان به اجرا در آورد. و با گرد‌آوري ارمني‌زبانهاي دنيا در اين منطقه، رؤياي ارمنستان بزرگ را تحقق بخشد؛ در اين ميان قاراكليسا از نقشي كليدي و نمادين ـ به سان قدس براي يهوديان ـ برخوردار است.





نقشه ادعايي ارمنستان‌بزرگ نصب‌شده در یک کلیسای ارمنی / در جنوب‌شرقي اين نقشه درياچه اروميه نيز ديده مي‌شود!



سوگمندانه بايد گفت خيانت و جنايت خاطره‌ي تاريخي تلخي است كه ايران به‌خصوص آذربايجان از ارامنه تندرو و كشيش‌هاي سياست‌باز به‌ياد دارد، ارامنه‌اي كه با منطق «كار هيچكس در دفاع از نژاد و تبارش نمي‌تواند خيانت به مملكتش محسوب شود»6 جاي پاي بيگانه بوده و همواره به عنوان ستون پنجم اجنبي‌ها عمل کرده و حافظ منافع آنها بوده‌اند و بارها و بارها در راستاي خدمت به بيگانگان، به ميهن و كشور متبوع خويش خيانت‌ كرده‌اند؛ به عنوان مثال يكي از علل مهم شكست مرحوم آيت‌الله سيدمحمد مجاهد و علما و وليعهد عباس‌ميرزا در جنگ‌هاي تاريخي ايران و روس، پيوستن ارامنه به لشكرمتجاوز روس بود كه به تحميل معاهده‌هاي ننگين «گلستان» و «تركمن‌چاي» و از دست رفتن 17 شهر قفقاز و مهاجرت ارامنه ايران به آن ديار براي زمينه‌سازي تشكيل ارمنستان7 انجاميد8. چنين خيانتي را ارامنه در دوران ضعف و اواخر حكومت عثماني بر آن سرزمين نيز روا داشتند كه با جانفشاني‌هاي سربازان مسلمان ترك و كرد عثماني، دسيسه‌ي ارمنيستي ـ روسيستي برچيده شد و با كشتار و اخراج ارامنه از خاك عثماني خاتمه يافت.

بار ديگر براي از بين بردن مسلمانان آذربايجان غربي و تشكيل دولت مستقل مسيحي، داشناك‌ها و جيلوها با تحريكات روسها و انگليسي‌ها و مسيونرهاي آمريكايي و فرانسوي در اسفند ماه 1296 هجري شمسي در اروميه، خوي و سلماس به قتل و غارت مسلمانان دست يازيدند و خون ده‌هاهزار مسلمان مظلوم را ريختند كه ورود به‌هنگام ارتش عثماني، نقشه شوم آنان را ناتمام گذاشت. 9

اكنون نزديك به يكصد سال است كه ارامنه و به‌ويژه داشناكهاي قفقاز مي‌كوشند تا برخي از اراضي فراسوي مرزهاي سياسي ارمنستان را تحت اشغال خود در‌آورند برخي از سرزمين‌هاي مورد ادعاي ارامنه در تركيه، گرجستان، ايران و آذربايجان قرار دارد. از ميان اين اراضي، ارامنه موفق به اشغال قاراباغ يعني 20% از خاك جمهوري آذربايجان شده‌اند.10

ديدگاه الحاق‌گرايانه در بسياري از ارمنيهاي ايران نيز رسوخ كرده است به عنوان مثال شخصي به نام ماني پارسا در وبلاگ شخصي‌اش، «ارمنستان11»، مي‌نويسد: «اين دو کوه [آرارات بزرگ و كوچك] هم اکنون در خاک ترکيه قرار دارند ولي مرزهاي ايران و ارمنستان و ترکيه تا دامنه‌هاي اين کوه‌ها ادامه دارند [...] اين کوه براي ارمنيان مقدس و وَرجاوند است و نماد ارامنه بشمار ميرود و قرار گرفتن آن در خاک ترکيه اندوه بزرگي را براي آنها ببار آورده. بسياري از آوازها و نماهنگها (ويدئو کليپ‌ها)ي ارمني از غم جدايي اين دو کوه از سرزمين ارمنيان حکايت ميکنند. چشم انداز اين دو کوه از خود ايروان هم پيداست و مردم آنجا پيوسته با ديدن نماد خود که در خاک ديگران است «آه!» ميکشند.»

ماليخولياي تشكيل ارمنستان بزرگ به عنوان استراتژي دراز مدت توسط حزب داشناكسيون12 ارمنستان دنبال مي‌شود. واي بسا براي همين است كه ارمنستان يازدهمين رتبه دنيا را در اختصاص بودجه به نيروهاي نظامي را دارد. اهميت اين مسأله آنگاه مشخص مي‌شود که رده جمعيتي ارمنستان در ميان کشورهاي جهان و پراکنش جغرافيايي ارامنه را در نظر آوريم. کارشناسان با مطالعه بيشتر وضعيت نيروهاي مسلح ارمنستان، از وجه تشابه آنها با ارتش اسرائيل بيشتر مطمئن مي‌شوند.13

با روي كار آمدن دولت كوچاريان، به‌رسميت شناساندن موضوع موهوم قتل‌عام ارامنه به دست مسلمانان، به يكي از اولويت‌هاي سياست خارجي ارمنستان در‌آمد. دولت ارمنستان براي توجيه مقاصد متجاوزانه‌ي خود اين مسأله را در ديپلماسي خود اعمال مي‌کند و از همان سال‌هاي نخستين تشكيل ارمنستان، بسياري از كشورها، سازمان‌ها، مجامع حامي و تحت نفوذ لابي ارمني اين ادعا را به رسميّت شناخته‌اند و 24 آوريل بدين منظور در نظر گرفته شده است. لئون داووديان، نماينده ارامنه شمال و تهران در مجلس روز سه‌شنبه 3/2/82 در سخنراني پيش از دستور خود، ضمن بيان ادعاي واهي مبني بر قتل عام ارامنه، از مجلس خواست، قتل عام مذكور را به رسميت بشناسد!!! و اين در حالي است كه هيچ كدام از نمايندگان حاضر در مجلس هيچ اشاره‌اي به قتل عام مردم آذربايجان غربي بدست ارمنيان در سالهاي 1920 و شيعيان قاراباغ نكردند.15 جناب سيد محمد خاتمي، رئيس جمهوري ايران نيز در سفر اخير خود به ارمنستان با حضور در محل يادبود قتل عام ارامنه در ايروان و اهداي گل به مزار سرباز گمنام! ارمنستان اداي احترام کرد. با چنين روندي بايد منتظر بود که ايران نيز در آينده‌اي نه چندان دور شايعه كشتار يك و نيم ميليوني ارامنه را به رسميت بشناسد!

ارامنه در 24 آوريل هر سال راهپيمايي‌هايي در سراسر جهان از جمله تهران به راه مي‌اندازند و كليساهاي سياست‌زده ارمني با «ننه‌من‌غريبم‌بازي‌»ها و مظلوم‌نمايي‌ها، زمينه‌ي توجيه توسعه‌طلبي و تجاوز‌گري داشناك‌ها را در افكار عمومي فراهم مي‌آورند. امسال به‌خاطر واکنش تند آذربايجاني‌هاي مقيم مرکز و در نتيجه عدم صدور مجوز راهپيمايي از سوي وزارت كشور به ارامنه، گروهي از ارامنه دست به تجمع در مقابل كليساي بلوار كريمخان زند زدند كه به درگيري انجاميد و با چاقوخوردن و زخمي‌شدن چند تن از دانشجويان ترك دانشگاه تهران توسط ارامنه پايان يافت.16 واضح است كه «مسئولان امنيتي كشور نبايد اجازه بدهند اين دعوا در ايران ادامه يابد»17.

ناگفته پيدا است كه اكثر ارامنه ايران، خواستار زندگي آرام و صلح‌جويانه در كنار هموطنان مسلمان خويش هستند و اين امر را با عمل‌كرد مسالمت‌‌جويانه خويش و با عدم شركت در چنين برنامه‌هايي ثابت كرده‌اند؛ تنها برخي ارامنه افراطي حافظ منافع حزب داشناک در داخل کشور ايران با برخي آشوب‌طلبي‌ها، نقش ستون پنجم بيگانه را بازي مي‌كنند. چه اينكه شمار شركت‌كنندگان در تجمع امسال ارامنه حدود 600 نفر بود اين در حالي است كه صدها‌هزار ارمني در ايران زندگي مي‌كنند.

بديهي است كشورهايي كه صهيونيست‌ها را در غصب فلسطين و شكل‌گيري اسرائيل كمك كردند ياري خويش را از داشناك‌ها براي گسترش اسرائيل دوم در سرزمين مسلمانان دريغ نخواهند كرد چرا كه در نظر آنان مسلمانان، دشمنان مشترك و تاريخي يهوديان و مسيحيان به‌حساب مي‌آيند.

البته اين خيال خام با اقتدار فعلي ايران ميسر نيست؛ داشناک‌ها اين خوابها را براي ايران تجزيه شده ديده‌اند کما اينکه صهيونيست‌ها هم تنها با تجزيه‌ي عثماني رؤياي اشغال قدس را محقق ساختند. وقتي که يهوديان در قبال اجازه‌ي زيارت و اقامت در قدس حاضر به پرداخت 120 ليره به اضافه‌ي بدهي‌هاي سنگين عثماني بودند وچنين اجازه‌اي را کسب نکرده و با پاسخ‌هاي دندانشکن18 سلطان عبدالحميد عثماني مواجه شدند؛ تجزيه را تنها راه تحقق مقاصد شوم خود يافتند. يهوديان پس از تجزيه‌ي عثماني به کمک استعمار اروپايي بيت المقدس را به اشغال در آوردند. حال کدامين مصلحت اقوي دولت ايران را مجبور مي‌کند روستاي قاراکليسا را از جمعيت مسلمان خريده و به عنوان استراحتگاه در اختيار ارامنه ‌دهد. آيا سزاوار است که كشور اسلامي ايران، كه ام‌القراي جهان اسلام و مهد و مأواي تشيع است هر ساله از متجاوزان به سرزمين اسلام و تشيع و دست به خون‌آلودگان داشناك پذيرايي كند؟! و با دست خود زمينه‌هاي نفوذ و فزون‌طلبي آنها را فراهم آورد؟! مباد آن روزي كه مساجد آذربايجان به سرنوشت مسجد شوشاي قاراباغ گرفتار آيند و به محل عيش و نوش و توالت عمومي و خوكداني ارامنه تبديل شوند.

متولياني خائن به انقلابي که با همدستي کاردار سفارت ارمنستان، با رقصاندن دختران هرزه ارمني در خوزستان جشن منحوس نژادآريايي موسوم به ايران زمين را برگزار مي‌کنند؛ بايد توجه داشته باشند که فرزندان بيدار آذربايجان اجازه نخواهند داد که داشناکسيون ارمني با تجمع در قارا کليسا به توطئه و تهديد عليه مام ميهن بپردازند!



پانوشت‌ها:

1. اين جمله‌اي است كه آرزروني در 1872 در روزنامه خود «مشاك» نوشت؛ به نقل از: هراند پاسدرماجيان. تاريخ ارمنستان. ترجمه: محمد قاضي. تهران: انتشارات زرين، چاپ دوم، 1369، ص334.

2. در سال 1954 ميلادي، «شوراي خليفه‌گري كل ارامنه آذربايجان» براي اولين اين برنامه را ريخت.

3. ر، ك: اخبار اديان؛ ماهنامه‌ اطلاع‌رساني، سال دوم، شماره 9، شهريور و مهر 83، ص17.

4. شيرينيانس، آنژل. نشريه‌ي جهانگردان، مقاله‌: كليساي تادئوس قره‌كليسا، شماره 11.

5. برگرفته از دائره‌المعارف اينترنتي ويكي‌پئديا؛ دائره‌المعارف آزاد.

6. ت. مازاريك. به نقل از: هراند پاسدرماجيان. تاريخ ارمنستان. ترجمه: محمد قاضي. تهران: انتشارات زرين، چاپ دوم، 1369، ص479.

7. مضمون يکي از مواد معاهده‌ي ترکمن چاي اين بود که ارمنيان ساکن سرزمين هايي که در تسلط ايران باقي مانده است [!] حق دارند، در صورت تمايل، به سرزمين هايي که به تازگي به روسيه ملحق شده است مهاجرت کنند. به موجب همين ماده در حدود سي و پنج هزار ارمني که بيشترشان از نواحي سلماس، خوي و اروميه آمده بودند به روسيه کوچ کردند و در آنجا مقيم شدند. ر. ک: هراند پاسدرماجيان. تاريخ ارمنستان. ترجمه: محمد قاضي. تهران: انتشارات زرين، چاپ دوم، 1369، ص 365.

8. هراند پاسدرماجيان. تاريخ ارمنستان. ترجمه: محمد قاضي. تهران: انتشارات زرين، چاپ دوم، 1369، ص 364 _ 365. مي‌نويسد: گروه‌هاي پياده و سواره‌ي داوطلب ارمني در تمام اين عمليات شرکت داشتند و دوش به دوش سربازان روسي مي‌جنگيدند.

9. ر، ك. هيئت، جواد. نقشه‌ي تشكيل دولت مسيحي در آذربايجان و نقش اروپا و عثماني در آن وقايع.

10. صمدلي، فرزاد. روزنامه‌ رسالت؛ مقاله: ارمنستان تندروي داشناكها، 9/8/1378.

11. http://armanestan.persianblog.com

12. داشناك‌ها به هموطنان مخالف خويش هم رحم نمي‌كنند يك مورد براي نمونه ذكر مي‌شود: روز چهار شنبه ۵ آبانماه سال ۱۳۷۸در حاليکه نخست وزير ارمنستان آقاي وازگن سرکيسيان در حال سخنراني در مجلس اين کشور بود گروهي تروريست داشناک وارد صحن مجلس شدند و با بي‌رحمي تمام اقدام به کشتار وازگن سرکيسيان نخست وزير، کارن دميرچيان رييس مجلس (شخصيت مورد احترام ارمنيان)، و هشت وزير و نماينده کردند. (دميرچيان و سرکيسيان خواهان حل عادلانه مناقشه قاراباغ بر اساس گذشتهاي متقابل هر دو طرف درگيري بودند) در اين حادثه دهشتناک ۳۰ نفر نيز به شدت زخمي شدند. اين حادثه که به‌صورت زنده از تلويزيون ارمنستان پخش مي‌شد سبب شگفتي شديد و نفرت عميق جهانيان شد. ر، ك: ttp://dashnak.persianblog.com.

13. نشريه ايران ويج، مقاله: تشابهات ارمنستان و اسرائيل. 11/11/1378.

15. يول، هفته‌نامه خبري دانشجويان ترك دانشگاه تهران، شماره 22، يكشنبه 7 ارديبهشت1382.

16. ر، ك: روزنامه شرق، سال اول، شماره 175. چهارشنبه، 3 ارديبهشت 1383.

17. روزنامه جمهوري اسلامي، سال بيست و پنجم، شماره 7176، ستون جهت اطلاع، شنبه، 15 ارديبهشت، 1383.

18. احمدي، حميد. ريشه‌هاي بحران در خاورميانه. تهران: مؤسسه کيهان، چاپ اول، بهار 1369، ص 288- 291.

گؤنئي آذربايجان حرکاتي اؤچون سيمبول گرکلي مي دير؟ آنار ائلين

ده یرلی سوی داشلار;

سون گونلرده سؤزو گئده ن، گونئی آذربایجانیمیز اوچون بیر سیمگه نین یارانماسی قونوسو بیرچوخلاری کیمی منی ده دوشوندوردو.ائله بو ندنله اؤز گؤروشومو باشقالاری ایله پایلاشیم دئیه، بو یازینی سیزلره سونورام

گونئیین ، قوزئیده ن فرقلی سیمگه سی اولماغینا ضرورت وارمی؟

آذربایجان میللی حرکتی، دئموکراتیک اولدوغوایچین، فرقلی گؤروشلری سایغی ایله قارشیلاییر. آنجاق نظرده ن قاچیرمامالییق کی،میللت اولاراق واحید بیر آماجیمیز اولمادان،چئشیدلی قوروپلارا بؤلونمک، گوجوموزو داغیدیر و واحید بیر یومروق اولماغیمیزی انگللییه جکدیر.

اوزونتولرله میللی حرکتیمیزده یئنی یارانمیش تشکیلاتلارین بیر چوخو هر هانسی بیر گؤروله جه یی ضروری گؤرونن ایشده ن اؤترو یوخ، بلکه فرقلی سیاسی تحلیل لر اساسیندا قورولموشلار. گرکسیز چه ته لشمه لر،میللی بیر آماجین تعریف لنمه مه سینده ن ایره لی گلیر..یئنی یارانمیش بیر غئیر مونظمّ حرکتین موختلیف تعبیرلرله یوزولوب و بیر بیرینی تکمیل لشدیرمه ین فعالیت لره گیریشمه یی اونون گوجونو داغیدیب و ضعیف لندیره بیلر.

میللی حاقلاریمیزی الده ائتمک ایچین، میللی ایراده گرکلی دیر و میللی ایراده نی گوجه دؤندرمک ایچین اونون احتیاج لارین دوزگون دوشونوب و آرادان قالدیرماق چوخ اؤنملی دیر.

واحید بیر سیمگه ، موختلیف تشکیلاتلاریمیزین اورتاق نوقطه لرینین گؤسترجه سی اولاجاقدیر. آذربایجان میللتینین میللی و اینسانی حاقلارینی الده ائتمک ایچین چالیشان میللی فعال لارین چوخونلوغونون ایناندیقلاری ایلکه لر، بیر بیری ایله بیر چوخ واخت اوست اوسته توشور. بو اورتاقلیقلاری گؤسته ره بیله جک بیر سیمگه، تشکیلاتلاردان علاوه، عوموم میللتیمیزینده میللی کیملیک و غرورونون فورمالاشماسینا یاردیمجی اولاجاقدیر.

گونئیین نئجه بیر سیمگه سی اولمالیدیر؟

گونئیین سیمگه لی اولماغینا ضرورت وار دئیرکن، اونون نئجه بیر فورم دا اولماسی چوخ اؤنم داشیییر.
بو گونکو دونیـادا سیـاسـی اویونلارین، ائکـونـومینی نه درجه ده ائتگیلندیـردییی گؤز اؤنونده دیـر. اؤزگور اؤلکه لرین، ایقتیصادی دوروملارینی تهلوکه یه سالماماق ایچین، حاکیمییت لری طرفینده ن گؤتورولن آدیملاری آراشدیرارکن، اونلارین اساس ایلکه لرینین، میللی ماراقلار اولدوغونو گؤره بیله ریک.

هر بیر میللت چالیشیر اؤز ایسته یی و دونیا گؤروشونو اؤزونه سئچدییی سیمگه ده گؤسترسین. آذربایجان میللتینین خوشبخت لییی اوندادیر کی، اونون بیلگین لری ۹۰ ایل بوندان اؤنجه، شرق دونیاسینین ایلک دئموکراتیک جومهوریتینی قورموش و دئموکراتیک پرنسیپ لر اساسیندا اونو سیمگه لییه بیله جک بیر بایراق یوردوموزا تقدیم ائتمیشدیر. اوزونتولرله تورپاغیمیزین حسساس بیر زاماندا پارچالانماغی، میللتیمیزده ن، بو میللی غرورو، بوتؤولوکده یاشـاماق شانسینی آلمیـشدیـر. بو آجی اولای میللتیمیزین طالعـینده باش وئرمزدیرسـه، بو گون میللتیمیزین یاشادیغی دوروم ایندی کی دورومدان قات قات یاخشی اولا بیلردی.

نه یازیق کی کئچمیش طالعیمیـز زهرلندی. بو زه هرلنمیش کئچمیشی، آیدین و اوغورلو بیر گله جه یه دوغرو یؤنلتمک ایچین بو گون، گونئی ایله قوزئی، هر ایکیسی، میللتیمیزین بوتؤولویه گئده ن یولون هامارلامالیدیرلار. بو قونونون اولدوقجا اؤنملی اولدوغوایچین، چوخ درین ودوشونولموش شکیلده یولا چیخماغیمیز گره کلی دیر.

بو گونکو دونیامیزین قورولوشو سؤزده ده اولموش اولسا حوقوق اوزه رینده قورولور. گونئی آذربایجاندا، اینسانی توپلوم لارین بیر اؤیه سی اولاراق، اولوسلار آراسی قبول اولونموش حوقوق لارا سایغی لی اولمالیدیر. البته بو سایغی لی داورانیش میللی و معنوی حاقلاریمیزا گؤز یومماق آنلامین داشیمامالیدیر.

بوگون اؤلکه میزین بوتؤولویونو یئنی ده ن الده ائتمک ایچین گؤتوردویوموز آدیملار، اوره ییمیزجه اولماسادا، آماجیمیزا اوغراشماق ایچین گونئی و قوزئی ده، موختلیف مئتودلارلا ایره لی گئتمه لیدیر.آزادلیغا اوغراشماق ایچین وار اولان بوتون پوتانسییئل لرده ن یارارلانمالیییق. بو یارارلانماغین ان دوزگون یوللاریندان بیری حوقوقا اویغون حرکت ائتمه ییمیزدیر.

آذربایجان میللی حرکتی، گونو گونده ن گئنیشلنمکده دیر. هر بیر دوشونجه سل حرکتلر کیمی بیزیم میللی حرکتیمیزده، اؤز گلدییی یولا دؤنوب باخاراق اؤز یانلیش آدیملارین آراشدیریر و بیر داها بو یانلیش آدیملاری گؤتورمه مک ایچین اؤز آنلاییشیندا گره کن دوزلیشلر گتیرمه لیدیر. میللی قورتولوشوموزا، ایسته نیلن شراییطی ساغلایا بیلن دوزلیشلر، اولدوقجا گؤتوره جه ییمیز آدیملارین یانلیشلیقلاردان اوزاق اولماسی ایچین اؤنم لی دیر.

میللی حرکت اؤز حاق سسینی دونیانین قولاغینا چاتدیرماق ایچین سئچدییی ادبیاتادا دیققتلی اولمالیدیر. آذربایجان میللی حرکتی، آذربایجان وطنداش لیغینی اؤزو ایله داشییان اینسانلارین حقیقی دسته یینده ن علاوه ، باشقا میللتلرینده ان آزی حوقوقی دسته یینی قازانمالیدیر. آسیمیلاسیونا معروض قالیب و میللی حاقلاری تاپدالانمیش بیر میللت، قورتولوشو ایچین، یاردیما چاغیردیغی میللت لر و قوروملارا، بالقوّه بیر تهدید کیمی گؤرونمه مه لیدیر.
بوفاکتورلاری نظره آلاراق یولا چیخماغیمیز، منجه آدیملاریمیزین دوزگون آتیلماسینا چوخ یاردیمجی اولا بیلر.

سایغی لارلا

7 Temmuz 2008 Pazartesi

Azerbaycan Evi


Fransada ilk defe olaraq muellifleri Kamal Abdulla ve Michel Malherbe olan
Azerbaycan dilinin ve medeniyyetinin tanitimi, tarixi ve cografi sahesi barede
L'Harmattan kitab evi terefinden bir kitab tezelikde chap olunmushdur
Azerbaycanca danishaq: 234 sehife, 21.5 avro-
iyun 2008 L'Harmattan-Paris- ISBN : 978-2-296-05584-1

Azerbaycan barede fransiz dilinde yayimlanan diger kitablar kimi bunu da
Strasburq Azerbaycan Evinin kitabxanasinda oxuya bilersiniz. 2 hefteye qeder
bize chatmalidir (Kitabin uzu ve fransiz dilinde tanitimi ashagi kopi edilmishdir)
Hormetle
Mustafa Alinca
Sedr

Maison de l'Azerbaidjan
Azerbaycan Evi
7, rue Geiler
67000 Strasbourg-France
Tel : (00 33) 9 54 87 72 61
Mobil : (00 33) 6 09 81 60 37
http://www.maisondelazerbaidjan.fr


VIENT DE PARAÃŽTRE
PARLONS AZERBAÏDJANAIS
Langue et culture
Kamal Abdoulla, Michel Malherbe

Ce livre est le premier qui présente en français la langue et la culture d'Azerbaïdjan. La langue azérie, largement parlée en Iran, s'appelle azerbaïdjanais en Azerbaïdjan car elle s'y écrit en lettres latines, comme le turc sa proche parente, mais avec de notables différences de graphie et de vocabulaire. Comme les autres ouvrages de la collection, on y trouvera une importante introduction historique, la description de la langue, des éléments de conversation courante, de nombreuses données sur la culture et deux lexiques.

Prix : 21,5 €
ISBN : 978-2-296-05584-1
234 pages
juin 2008-Edition L'Harmattan-Paris

CİNGİZ GOYTURK: AZERBAYCANIN GUNEYI ILE ILGILI PROBLEMLERI

CİNGİZ GOYTURK: AZERBAYCANIN GUNEYI ILE ILGILI PROBLEMLERI



Azerbaycanin guneyi ile ilgili problemleri arasdirmaq, bu problemlerin beynelxalq normalar ve deyerler cercivesinde helline yonelik yollar aramaq meqsedi ile Azerbaycan Milli Azadliq Teskilati (AMAT) adina Sizinle fikirlerimi paylasmaqdan son derece memnun oldugumu ifade etmek isteyirem.

Bilindiyi kimi, Iran adi mifik bir addir ve tarix boyu ne real bir cografi anlayis kimi, ne de gercek bir siyasi anlayis kimi ”Iran” adli bir olke ve ya dovlet olmamisdir. Bu bolgede real cografi erazi adi kimi Azerbaycan, Persiya vb. adlar movcud olmus, real dovlet adi kimi ise yalniz xanedan, sulale ve tayfa adlari isledilmisdir. Orneyin: Madlar, Hexamenesiler, Selcuqlular, Sefeviler, Efsarlar ve s.

1935-ci ilde Rza Pehlevinin fermani ile ”Iran” adi resmen qebul edildi ve bununla da bolgedeki etnik, kulturel ve s. muxteliflikler inkar olundu. Fars sovinizmi muxtelif xalqlara qarsi herbi, siyasi, kulturel zorakiliqlar uygulayaraq ”Tek dovlet, tek millet, tek dil” yaratmaga ve bolgenin butun tarixinin, butun medeniyyetinin yalniz farslara mexsus oldugunu qebul etdirmeye calisdi.

Eslinde ise, Iran etnik baximdan teksoylu yox, coxsoylu bir yapiya sahibdir ve arasdirmalar burada ehalinin 90-dan cox dilde danisan ayri-ayri xalqlar oldugunu gostermekdedir. Ancaq cox vaxt bu fakta toxunulmur, en yaxsi halda farslar esas ehali kimi, bir nece xalq da azsayli xalq ve etnik qruplar kimi teqdim olunur, qalan xalqlar ise gormezlikden gelinir ve varliqlari bele xatirladilmir.

Azerbaycan turklerini ne milli azliq, ne azsayli xalq, ne de etnik qrup kimi gostermek dogru ola bilmez. Azerbaycan turkleri resmi statistik reqemlerin saxtalasdirilmasina baxmayaraq, hem olke uzre en coxsayli bir xalqdir, hem de tarix boyu bolgede dovlet quruculugunun dominant etnik temelini olusduran iki esas xalqdan biridir. Digeri farslardir.

Tarix boyu bu bolgede umumi dovleti ya Azerbaycan turkleri qurmus, ya da dovlet farslara mexsus olmusdur. Son 1000 ilde kicik fasileleri nezere almazsaq, dovletin etnik temeli Azerbaycan turkleri idi, 1925-ci ilden gunumuze qeder ise dovletin etnik temeli farslardir.

Azerbaycan turklerinin aparici oldugu dovrlerde dovlet etnik esaslar uzre memleketlere bolunmus, realliqda her xalqa oz kulturunu, oz varligini yasatma haqqi taninmis ve her memleket oz daxili islerinde nisbi serbestliye malik olmusdur.

Farslarin aparici oldugu dovrlerde ise etnik muxteliflik inkar edilmis, fars temelli sert merkezlesdirme siyaseti yurudulmus ve qeyri-fars xalqlara hec bir haqq taninmamisdir. Basqa sozle, bu gun Iran adlandirilan dovletde iki tarixi dovletcilik enenesi uz-uze durur: Bir yanda federativ esasli Azerbaycan turk dovletcilik enenesi, diger yanda sert merkezcilik esasli fars dovletcilik enenesi.

Bu gun hakim olan fars dovletcilik enenesi hem coxsayli Azerbaycan turklerinin, hem de azsayli turkmen, ereb, beluc, kurd, gilek v.b. xalqlarin milli haqlarini qeddarliqla tapdalamaqda, bu xalqlari, deqiq ifadesi ile desek, etnosid siyasetine meruz qoymaqdadir. Bu siyasete qarsi Azerbaycan turkleri, elece de diger xalqlarin muqavimet herekatlarinin son derece qeddarliqla qana boguldugu da her kes terefinden bilinen bir gerceklikdir. Bu, Pehlevi rejimi doneminde de bele olmusdur, Islam Cumhuriyyeti rejimi doneminde de.

Bu gun Islam Cumuriyyeti rejimine oppozision movqeyinde duran muxtelif qrup ve teskilatlarin da qeyri-fars xalqlarin, ozellikle de Azerbaycan turklerinin milli haqq ve teleblerine qarsi movcud rejimden ferqlenmeyen movqeleri, hetta rejimden milli herekatlara qarsi daha sert tedbirler alinmasini teleb eden tutum, davranis ve beyanatlari aciqca gosterir ki, her hansi bir yeni rejim deyisikliyi durumunda bele qeyri-fars xalqlara qarsi bu anti-demokratik siyaset eyni mahiyyetde ve daha sert bir formada davam edecekdir. Bu da Azerbaycan turklerinin, elece de diger qeyri-fars xalqlarin milli herekatlarinin getdikce daha genis boyutlar alacagi gercekliyini ortaya qoymaqdadir. Bu ise o demekdir ki, rejim deyisikliyinin bolgeye stabillik, emniyyet ve demokratiya getireceyine inanmaq mumkun deyildir. Tam tersine, bolgede stabillik, emniyyet ve demokratiyanin varligi daha cox milli sorunlarin cozumune baglidir.

Cagdas Azerbaycan Milli Herekati feallari BMT-nin butun milletlere tanidigi oz muqedderatini teyin etme huququ cercivesinde rejim deyisikliyinden ferqli, bolgeye gercek bir stabillik, emniyyet ve demokratiya getirecek cozumler aramaqdadir.

Bu gun cagdas Azerbaycan Milli Herekati ozunden onceki herekatlarimizin davami olmaqla yanasi, onlarin tecrubeleri ile de zenginleserek, kutleviliyi, sivil-medeni, demokratik yapisi ve durusu ile xususi secilmekde ve artiq inkar edile ve ya gormezlikden geline bilmeyecek derecede ciddi bir siyasi gerceklikdir. 22 may 2006-ci ilin milyonluq etiraz numayisleri bunu aciqca gostermisdir. Biz inaniriq ki, milletlerin oz muqedderatini teyin etme huququna soykenen Azerbaycan xalqinin oz qesb olunmus milli ve insani haqlarini elde etme ugrunda apardigi sivil-medeni mubarize mutereqqi dunya dovletleri ve milletleri terefinden diqqetle izlenecek ve desteklenecekdir.

Azerbaycan Milli Azadliq Teskilati (AMAT) cagdas Azerbaycan Milli Herekati icerisinde yaranan ve Azerbaycan Milli Herekatinin sivil-medeni, demokratik mahiyyetini oz mubarizesinin temel prinsipi olaraq qebul eden siyasi qurumlardan biridir. Sozumuzu deme furseti yaratdiginiza ve bizi dinlediyinize gore, Azerbaycan Milli Azadliq Teskilati (AMAT) adindan Sizlere tesekkur edir, saygilarimi sunuram.


Azerbaycan Milli Azadliq Teskilati (AMAT)

www.dak.az

ایران رسما از صلیب سرخ برای تدفین آبرومندانه سربازان آمریکایی دعوت به همکاری کرد



ستاد کل نیروهای مسلح ایران در نامه ای رسمی به صلیب سرخ که در طول تاریخ نامه های نظامی کم نظیر است رسما اعلام کرد ۳۲۰ هزار قبر را در استان های مرزی کشور آماده پذیرایی از سربازان متجاوز به ایران کرده است و از صلیب سرخ دعوت کرد که با فرستادن کشیش در مراسم خاک سپاری شرکت کند . شاید بتوان این نامه را جدی ترین پیام از سوی ایران مبنی بر احساس خطر آغاز جنگ دانست .
متن کامل نامه ستاد كل نيروهاي مسلح جمهوری اسلامی ایران به صليب سرخ به شرح زير است:
جناب آقاي پيتر اشتوكر
همانگونه كه مطلع مي‌باشيد، كميته جستجوي مفقودين جمهوري اسلامي ايران به عنوان عالي‌ترين دستگاه اجرائي در حوزه مقابله با عوارض جنگ رواني، اجتماعي جنگ از جمله موضوع مفقودين و قربانيان جنگي فعاليت مي‌كند، به نحوي كه عملكرد آن پس از جنگ تحميلي رژيم بعثي عراق عليه ايران براي آن كميته آشناست. در همين رابطه و بر اساس اهداف بشر دوستانه و بمنظور تعيين قلمرو، سياست‌ها و چگونگي آموزش، پشتيباني عملي و تجهيزاتي از نقش آفرينان اين كميته (اعم از نظامي و يا مردمي) كه در صحنه تدفين اجساد سربازان متجاوز دشمن ناگزير به دخالت مي‌گردند تمهيداتي از سوي كميته جستجوي مفقودين در نظر گرفته شده است كه مهم‌ترين آن در تقدم يك، حفر ۳۲۰ هزار قبر در استانهاي مرزي كشور است. (مختصات نقاط ياد شده متعاقباً اعلام خواهد شد) از آنجائيكه كميته جستجوي مفقودين ستادكل نيروهاي مسلح بعنوان تنها نهاد ملي براي مفقودين بطور داوطلبانه و يك جانبه، تكاليفي را در قالب سازو كارهاي چند جانبه تضمين و تعهد نموده است، انتظار داريم كميته بين المللي صليب سرخ بعنوان يك ميانجي بي‌طرف برابر فهرستي كه اعلام مي‌شود، ما را در اين عمليات خطير و انساني ياري نمايد تا بتوانيم عملكردي متناسب با استانداردهاي بين المللي و توام با قابليت توسعه موثر و قابل تحمل براي جامعه ملي داشته باشيم بنحوي كه اين مركز بطور همزمان توانايي بكارگيري همه منابع نوسنجي شده جامعه جهاني را نيز داشته باشد .
فهرست كلي نيازمندي‌ها:
۱- ضرورت كمك لجستيكي جهت ايجاد سامانه مركز اطلاعات رسمي براي شناسايي آن گروه از سربازان متجاوز دشمن كه پس از كشته شدن يا اسارت بنا به علل مختلف در هوئيت شان ترديد بوجود مي آيد.
يادآوري: بديهي است كميته جستجوي مفقودين جمهوري اسلامي ايران تلاش خواهد كرد تا حقوق بين المللي عرفي قابل اعمال در مخاصمات بين المللي مراعات شود و در اين رابطه طرف ايراني، آژانس جستجوي كميته بين المللي صليب سرخ را مناسبترين رابط خود با خانواده قربانيان مي شناسد.
۲- كمك به ايجاد و تداوم فعاليت تيم هاي جستجوي سازمان يافته در مقياس ارضي جمهوري اسلامي ايران با استعداد ۱۰۰ نفر در هر تيم، مجموعاً هفتاد تيم.
۳- ظرفيت سازي و كمك لجستيكي بمنظور تحقق مجموعه قطعنامه هاي بين المللي ، شامل قطعنامه هاي:
شانزدهم _كنفرانس بين المللي لندن (۱۹۳۸ )، هفدهمين _ استكهلم (۱۹۴۸)، نوزدهمين _ دهلي نو (۱۹۵۷ )، بيستمين _ وين (۱۹۶۵)، بيست و چهارمين _ مانيل (۱۹۸۱)؛
بديهي است حمايت كميته بين المللي صليب سرخ از كميته جستجوي مفقودين جمهوري اسلامي ايران، بويژه به استناد مصوبه ۲ از بيست و چهارمين كنفرانس بين المللي مانيل مي‌تواند تاثيري اساسي در پيشگيري از مفقود شدن سربازان دشمن در خاك پهناور جمهوري اسلامي ايران داشته باشد.
۴- بمنظور تضمين شناسايي تمام افراد نيروهاي مسلح كشور مهاجم ترتيبي اتخاذ نمائيد تا كليه اطلاعات افراد و گروههاي مسلح درگير در نبرد قبل از هرگونه ورود به جبهه هاي جنگ در اختيار كميته جستجوي مفقودين قرار گيرد (مستند به بند ۳ دستورالعمل اصول اجرايي) ترجيحاً اين اطلاعات بايد شامل: نام و نام خانوادگي كامل، نام پدر، مليت، يگان اعزام كننده، شماره پلاك هويت و مشخصات ژنتيكي (DNA ) و آخرين محل سكونت باشد.
۵- پشتيباني لجستيكي در فعاليت هاي بشر دوستانه كميته ايراني جهت جمع آوري و تدفين سربازان دشمن در صحنه نبرد و اعمال مديريت در مورد بقاياي انساني كشته شدگان.
يادآوري: كميته جستجوي مفقودين آمادگي دارد تعدادي كارشناس مذهبي را بر اساس معرفي كميته بين المللي صليب سرخ براي انجام مراسم مذهبي تدفين بكارگيري نمايد.
۶- حمايت لجستيكي ازكميته جستجوي مفقودين جهت نبش قبور و شناسايي بقاياي انساني افرادي كه براثر مواد تجزيه كننده و يا استحاله كننده زمين، در كوتاه مدت متلاشي مي شوند.
در پايان كميته جستجوي مفقودين جمهوري اسلامي ايران آمادگي دارد ضمن گفتگوي هاي محرمانه با كميته بين المللي صليب سرخ، نحوه همكاري خود جهت اجراي صادقانه قوانين بين المللي انسان دوستانه كه بايد بهنگام مواجهه با متجاوزين مورد توجه قرار گيرد را معلوم و پيش از از وقوع هرگونه حادثه‌اي در جهت حفاظت از منابع قربانيان تلاش نمايد.
به اميد آرزوي موفقيت و تقديم احترام براي حقوق بين الملل بشردوستانه
.
.
سردار - سپاه - نامه به صلیب سرخ - ستاد مشترک نیروهای مسلح